من و بارون... تنهایی؛ و دیگر هیچ...
| ||
|
کم آورده ام . . . کَم آوَرבه ام …! گناه شکستن روزه های امسال هم پای تو... این رمضان، هر روز غم تو را خوردم... هـِــ ی غریبـــﮧ ! اینجا؛ قرآن هم بخوانی برایت حرف می سازند... میگویند با خدا رابطه دارد... موضوعات مرتبط: برچسبها: چگونه است حال من . . . ؟ او راحت از من گذشت... اگر خدا هم راحت از او بگذرد، قیامت را :من" به پا میکنم... حوا جان مادرت راست بگو! تو مگر سیب را پوست کندی و خوردی، که دنیا اینگونه پوست ما را میکند...؟! هی رفیق! پیراهنم را بالا بزن! کمرم را دیدی؟ نترس چیزی نیست...! اینها فقط جای خنجرند، من نفهمیدم در رفاقت چه شد! "تو مواظب باش"
چگونه استـــ حال من …
گآهی دِلــَت نــِمیخوآهــَد . . . موضوعات مرتبط: برچسبها: وفا...؟ دیر باریدی باران... دیر... من مدتهاست در حجم نبودنش خشکیده ام... دیگر از "وفا" می ترسم... هر روز... "سگ گله" را با "گرگ ها" می بینم... او غرق دو بیتی بود با طاهر عریان مست... من گرم غزلخوانی از نسل دل فرهاد... درد من چشمانی بود، که به من اشک هدیه می داد و به دیگران چشمک... موضوعات مرتبط: برچسبها: آهنگ جدید و فوق العاده زیبای آرمین 2Afm به نام شبا کجایی
( تنظیم ، میکس و مسترینگ : مسعود جهانی ) ( تهیه شده در استودیو رضا شیری ) موضوعات مرتبط: برچسبها: تولدم مبارک نیست... امشب باز هم بی تو شمع ها را فوت میکنم باز تو نیستی... باز روز میلاد من است، کیک تنهایم خامه هایش از خاکستر سیگار و تمشکهای ترش وداع گفتن توست... امشب آرزو نمیکنم... بی تو آرزوهایم مرده اند... Tired…
تولدم مبارک نیست... دلم گرفته غمگینم... هوای خونه دلگیره... تو رو اینجا نمیبینم...
موضوعات مرتبط: برچسبها: حول حالنا. . . سال نو و کهنگی غم های من! رو سنگ قبرم بنویسید: عین نخودچی ته آجیل بود... وقتی هیچ چیز دیگه ای نبود میومدن سراغش. . .
باید اینا رو عید مینوشتم، ولی... نمیخواستم عید کسی رو خراب کنم... تنها دلخوشیم اینجا بود که دیگه کسی نمیاد... ممنون از اونایی که تحملم کردن... راستی سلام... موضوعات مرتبط: برچسبها: نفرین شده... هی رفیق...! از تو چه پنهان، آدم ها انقدر دورم زده اند که... بعید نیست یکی از همین روزها میدانی را به نامم کنند...! مزرعه را موریانه ها خوردند؛ ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم...! لعنت به این حماقت...! دخترک مرگ مغزی بود... هر روز قلبش را اهدا می کرد...! پرنده ای نفرین شده ایم، که سهممان از پریدن تنها در بازی کلاغ پر است... غریبه ها که هیچ... دوستان هم گاهی به اندازه دو سه خط بیشتر، حوصله ات را ندارند... موضوعات مرتبط: برچسبها: مو به مو سفید شدم... گراهام بل عزیز تلفنی که زنگ نمی زند چه نیازی به اختراع داشت؟! حوصله ات سر رفته بود ” چـــسب ِ قــــلب ” اختراع می کردی؛ می چسباندم روی این تـــرک هــای قـــلب ِ صـــاحب مــــرده... و غــــصه ی زنگ نخوردن ِ تلفنی، که اختراعش نکرده ای را نمی خوردم... ساده بگویم گراهام بل عزیـــز...! توی حال ِ این روزها من، تــو هم مقصری... آدم بـــرفی نبودم، که به پایت یک شبه آب شوم... مــــن؛ مـــو بـه مـــو ســـفید شدم...! منو که میذارین تو قـــبر، بزنین رو شونم و بگین: هـــی رفـــیق...! ســـخت گـــذشت... ولی دیدی گـــذشت...؟! موضوعات مرتبط: برچسبها: تلخ تـــلخ. . .
خــــنده هایم شـــکلاتی شده اند ولی؛ زیادی خــــالص... تلخ تــــلخ...
امــــشب انگار قــــرصها هم آلــــزایمر گرفته اند... لـــــعنتی ها یادشان رفته است، که خـــواب آورند نه یــــادآور...
دیــــر آمدی...! ببین چه عــــشق بازی با شـــکوهی است، بین مــــن و ســـکوت و مــــوریانه های گـــــورستان... موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ طراحی : بیاتو اسکین ] [ Weblog Themes By : Bia2skin ] |